گاهی ادم الکی الکی مهربون میشه...مثلا من امروز اینقد جو گیر شدم که بی خودی زنگ زدم به دختر عمم که سال تا سال نمی بینمش!!!
یا نشستم واسه دوری خواهر یکی یه دونم گریه کردم های...های...جوری که جالم از خودم به هم خورد....
الانم که دیگه اوج مهربونیمه می خوام برم واسه خودم کافه گلاسه درست کنم....دیگه نمی دونم اخرش چی میشه..........
والا تا اینجا که من میدونم خواهرت همین الان که داری قلیه ماهی میخوری رو تختت...نشسته جلوت داره کامنت میذاری حالا واسه کدوم دوری اش های های گریه کردی من نمیدونم =))
سلام دوست خوبم.مایلی تبادل لینک کنیم؟
خوش اومدی مهربون:دی
به به نسیم جون خودم . شما هم بعله ؟ مبارکه ایشالا .
میگما بی زحمت بیاید تو جبهه من .
: دیییییییی
منم این روزا خیلی الکی مهربون شدم و دلم واسه خواهر شما تنگ شده !
سلام قربونت برم......اره....این الکی مهربونیم دردسره...ما تا ابد هم سنگر شماییم قربان!!!