چی میگم

این روزا یه شادی توام با دلشوره ای تو وجودمه که دوسش دارم...دوس دارم همیشه تو این حس باقی بمونم...امروز شد یه سال و دو ماه و یه روز....البته یه روزش ۵ ساعت دیگه یه روز میشه...اصلا حسم تو کلمه نمیاد...میخوام سکوت کنم....
نظرات 3 + ارسال نظر
فرهاد پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ب.ظ

به رود گفتم : ای با تو روشنان روشن
به من سکوت بیاموز!
رود نیل -آرام-
به خفتگان سفرهای دور می مانست.
به عاشقان که چه آسوده وار می میرند
و چشم مرگ ستان نشان ستاره باران است.
.....
م. آزاد

ابلوموف جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:47 ب.ظ

خوب تردید نکنید ماله وضعیت آب وهواست.
این روزها همه دچار این حس هستند .
مثل اون روزهای بهاری که دل ادم می گرفت

از کی تا حالا شما تو هواشناسی کار میکنی که هی اعلام موقغیت میکنی کوکتل مولوتوف

عادله یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ق.ظ

تو هم انگار بعله . نی نای نای ؟
به داداش من میگی کوکتل مولوتف ؟ آره ؟ خوبه منم ه آبجی شما بگم بمب اتم ؟
دیییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد