حق من نبود

این وبلاگ فعلا تعطیله.چون من رو به گناه نکرده سوختن...که بهم فرصت ندادن حرف بزنم.که از من یه سناریو ساختن واسه بهانه های خودسون...چقدر سخته تا روز حقیقت صبوری کنی....که پاک باشی...لجنت کنن...که اروم بگیری یه کم....که بگی خدایا جای حقی..باید صبور بود و اروم...خدانگهدار.

جان منی

هزار اینه میشوم از نگاه منتظرت

ترک میخورم از هق هق لحظه های ترت

 

تو پاک میشوی و دلم سوخت به حال خودم

که هر زمان تو زیادی و کمترین تو متم

 

بهانه شوق من ترانه من

بیا که جشن شد سوگ عاشقانه من

 

گریخت واژه ز ذهن محال من جانم

 کفر شد جایگزین تمام ایمانم

 

حواس پر زد از نماز عاشقانه من

سکوت شد صدای این ترانه من

 

بمان تو مرا از تن خاک رویاندی

امید را به نا امیدی دلم خواندی

 

بمان نمیدانی از تو گل دادم

نباشی از تن من به خاک افتادم

 

تو راز منی رو نمی کنمت اری

بماند از تو هزار یاد در یادم

پی نوشت:این شعرو به همه اونایی که یه بار تجربه اش کردن هدیه میکنم....خودم گفتم.

به تو که گر میگیرم از نیازت..... 

ویروس جدید

این روزا ادم بیخودی شدم...به دلبل اینکه .

۱.اگه با ادمی حال نکنم هرگز قادر به تحملش نیستم.

۲.اگه طرفم حرفمو نفهمه بهش میگم تو نفهمی!!!

۳.اگه یکی بهم محبت کنه و احساس کنم ریا میکنه میزنم تو پوزش....

۴.شدیدا نمیخوام مقابله به مثل کنم اما میکنم.

۵.سر مسایل عاطفی گیر میدم.

۶.احساس میکنم حصاری که دورمه بیشتر از هر کسی خودمو اذیت میکنه.

و خلاصه اینکه اشکم دم مشکمه و محکم نیستم.ضربه پذیر شدم و کینه جو!!!حالا نمیدونم با این اخلاق بدم چیکا کنم؟؟؟؟؟؟؟

میترسم این ویروسه کار دستم بده.کمککککککککککککککککککککککککککک...........