چه بگویم؟؟؟

گاهی انقدر عصبانی میشوم که به همه دنیا بد و بیراه میگویم...دلشوره میگیرم وقتی چیزهایی میشنوم که حقیقتا نا مردیست... 

از طرفی زنی بچه اش را ول کرده است و صیغه مردی شده است که خودش زن و بچه دارد....از طرفی مردی تا دیروز تا پای خواستگاری و زندگی مشترک رفته است و صدای عاشقیش گوش دنیا را کر کرده است و حالا به هر دلیلی سر نگرفته است و دخترک از غم عشقش درد به دل دارد و پسرک هنوز یک ماه نشده میاید و از داستان عشقی دیگر میگوید. 

و بیشتر ناراحت میشوم وقتی میبینم دخترک..هنوز...هنوز درد به دل داردکه چرا از دستش داده است.  

از طرفی مردی برای زنش جان میدهد و از طرفی زن تمام عشقش را در قبال بوق ماشینی میبازد...از طرفی زنی تمام دردها را به جان میخرد تا دوباره با چیزی مشترک شروع کند و از طرفی مرد جایی دیگر چیزی مشترک را شروع کرده است.دردتان نگرفت؟ 

ما ادمها چرا انقدر پرتیم؟؟؟مگر از بودن یک آدم با تمام مهر خالصانه اش چه میخواهیم؟من میخواهم بدانم این که از نظر من کمتر از جنایت نیست!!!در کدام حقوق بشر...انسان...در کدام دادگاه؟میشود به دادش رسید... 

میایی دل میبری...در همه چیز شریک میشوی...شریک میکنی و بعد...اندکی شاید افسوس و بعد هیچ.... 

باور کنید ما مسوولیم...ما در قبال نگاهمان...دستی که دستی را گرفت...اغوشمان...و لرزه صدایمان وقتی میگوویم دوستت دارم مسوولیم.چرا در پس حقارت خودمان این همه را به حقارت میکشیم.بد نیست گاهی...فقط گاهی حالا که هیچ دادگاهی برای دادخواهی نیست...روی وجدانمان مکث کنیم...قلب ما جاییست که تمام احساسات بشری انجاست...ثبات را بفهمیم...عشق را...مسوولیت را...یکدیگر را.  

پی نوشت: 

کسالتت مرا کسل میکند...همانگونه که وقتی لبریز از انرژی هستی خدای زندگیم. 

هیچ نمیدانستم وقتی یکی ما میشود دیگر در همه چیز ما شده است.در تمام احساسات یکدیگر..داستانیست عشق...ورق به ورقش را دوست میدارم..

نظرات 11 + ارسال نظر
یک عدد محسن پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:53 ق.ظ http://blog.karenjak.com

راست میگی گاهی آدم چیزایی میبینه که .... یه بیخیال میگه گاهی هم چیزی میبینه که تا چند روز فکرش رو مشفول میکنه

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ق.ظ http://harjmarj.blogsky.com

سلام
یاد شعر سراب از آقای هوشنگ ابتهاج افتادم ... البته او از این منظر به موضوع نگاه کرده که ما آدم ها خودمون هم مقصریم ... نباید به سراب ها و آدم ها خیلی اعتماد کرد ... مگر این که اعتمادی راستین شکل بگیره که اون وقته که هیچ چیزی نمی تونه اون رو خراب کنه ... ( البته این برداشته منه )
امیدوارم اسیر این سراب نشیم ... (البته با یاری خدا )

عمری به سر دویدم در جست وجوی یار
جز دسترس به وصل اویم آرزو نبود
دادم در این هوس دل دیوانه را به باد
این جست و جو نبود
هر سو شتافتم پی آن یار ناشناس
گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم
بی آنکه خود بدانم ازین گونه بی قرار
مشتاق کیستم
رویی شکست چون گل رویا و دیده گفت
این است آن پری که ز من می نهفت رو
خوش یافتم که خوش تر ازین چهره ای نتافت
در خواب آرزو
هر سو مرا کشید پی خویش دربدر
این خوشپسند دیده زیباپرست من
شد رهنمای این دل مشتاق بی قرار
بگرفت دست من
و آن آرزوی گم شده بی نام و بی نشان
در دورگاه دیده من جلوه می نمود
در وادی خیال مرا مست می دواند
وز خویش می ربود
از دور می فریفت دل تشنه مرا
چون بحر موج می زد و لرزان چو آب بود
وانگه که پیش رفتم با شور و التهاب
دیدم سراب بود
بیچاره من که از پس این جست و جو هنوز
می نالد از من این دل شیدا که یار کو ؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب ؟
بنما کجاست او

مرجان پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ق.ظ http://coral2.blogfa.com

کافیست بپذیریم که هرچه با دیگران می کنیم را می پسندیم اگر در حقمان انجام شود.

دروغ گفتیم:دروغ می شنویم.
خیانت کردیم:خیانت می بینیم.

دوست داشتیم:دوستمان خواند داشت.
و هزار و یک بدی یا خوبی دیگر...
هرچه کنیم در حق خود کرده ایم و بس!

انجمن پارسیان پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:54 ق.ظ http://www.parsianforum.com

سلام دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومی
علمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردیم.
خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید .
می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید.
مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند.
منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
http://parsianforum.com

محمد پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ق.ظ http://iranpix.blogfa.com

سلام عزیزم. خیلی وبلاگ قشنگی داشتی.
اگر دوست داری بیا تبادل لینک کنیم ؟؟!!! چطوره ؟
اگر مایل بودید منو به اسم (( عکسهای بازیگران ایرانی و خارجی)) لینک کن و به من خبر بده سریعا لینکت رو میزارم. اگر دوست داشتی تو یاهو منو ادد کن. خوشحال میشم.
yahoo id ::: gold.0511


http://iranpix.blogfa.com

نرگس پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:34 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

چی بگم... زندگی به ما یاد داده که باید خودمان به داد خودمان برسیم...زندگی به ما یاد داده خودمان بدی نکنیم و اگر بدی شد در حقمان زبان در کام فرو بریم و هیچ...زندگی به ما یاد داده کلا سرمان در لاک خودمان باشد... خواهرکم... کمی آرامتر...با هم صحبت میکنیم به وقتش...اوکی؟؟؟

امیر پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:00 ب.ظ http://www.reyshop.com/group.htm

با سلام

وبلاگ شما خیلی جالب بود
دوست داشتید تو گروه ما عضو شوید و در قرعه کشی ما شرکت کنید

http://www.Reyshop.ir
http://www.Reyshop.com
http://www.reyshop.com/group.htm

با تشکر

ابراهیم پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:53 ب.ظ

میایی دل میبری...در همه چیز شریک میشوی...شریک میکنی و بعد...اندکی شاید افسوس و بعد هیچ.... این هیج لذتی داره که ما درکش نمیکنیم فقط اونیکه به این نقطه میرسوندش لذتشو میفهمه! اما با همه این زشتیهاُ فکر کن هیچ زشتی یا صفت بدی وجود نداشت... پس به چه امیدی منتظر بهشت باشیم؟

این درسته که بدی هست...اما این رو نمیپذیرم که باید اتفاق بیفته اونهم از جانب ما.انسانی که این دنیا رو نفهمه هرگز اون دنیا رو هم تخواهد فهمید...منظور من اینه که بهتر نیست چشمهاموونو بیشتر باز کنیم و به قولی ببینیم دوست داریم باهامون چطور رفتار بشه و اون کار و با دیگران بکنیم.رسالت ما دور شدن از این زشتیهاست.با اینکه حتی در یک قدمی ما هستن.در مورد اون مساله {هیچ} هم نمیپذیرم که لذتی داره مگر اینکه از تحقیر ادمها لذت ببریم.که کماکان اعتقاد دارم عین اون رفتار روزی با ما میشه و دنیا برمیگرده...مرسی که سر میزنی.موفق باشی

شهره جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ب.ظ

تف به ان مرد خیانتکار
تف به ان زن خیانتکار
تف به دروغی که آن زن گفت
تف به ریای که بعضی از مردها دارند
تف کم اوردم

کم آویز شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 ق.ظ http://kamaviz.blogsky.com

سلام
این تیپ مشکلات که به ناهنجاری اجتماعی مشهورند عجب دردآوره و اصلا طاقت شنیدنش رو ندارم به همین دلیل امکان نداره هیچ وقت صفحات حوادث در روزنامه ها و یا اینترنت روبخونم . تحت هیچ شرایطی. آخرین باری که اینجور مسائل خیلی تحت تاثیرم قرار داد فکر کنم فیلم "من ترانه 15 سال دارم" بود که کلی تو سینما گریه کردم. چه فایده که تو جامعه اسلامی ما با نفوذ دین من درآرودی اخلاق و وجدان از زندگی ها رخت بربسته ........

[ بدون نام ] دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:53 ب.ظ http://no-1.blogsky.com

خیلی ناراحت شدم از چیزایی که گفتی ...... چیزی نگم که خودت همه چی رو گفتی ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد